امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

شغل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کار، پیشه

فونتیک فارسی

shoghl
اسم
employment, vocation, job, business, occupation, calling, profession, billet, position, situation, career, work, post, office, pursuit, place

- انتخاب شغل

- choosing a career

- این شغل متقاضیان زیادی داشت.

- This job had many applicants.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شغل

ارجاع به لغت شغل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شغل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شغل

لغات نزدیک شغل

پیشنهاد بهبود معانی