معنی شفیع به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شفاعت‌کننده

فونتیک فارسی

shafi'

صفت

intercessor, intermediary, preemptor

- مسیح میانجی، شفیع و وکیل ماست.

- Christ is our Mediator, our Intercessor, our Advocate.

- جکسون شفیع آن دو حزب بود.

- Jackson acted as an intermediary between the two parties.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شفیع

پایمرد، دخیل، شافع، شفاعتگر، فریادرس، میانجی، واسطه

ارجاع به لغت شفیع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «شفیع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شفیع

لغات نزدیک شفیع

پیشنهاد بهبود معانی