امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

شکارچی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صیاد

فونتیک فارسی

shekaarchi
صفت
hunter, huntsman, huntress, sportsman, predator

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- شکارچی دو مرغابی وحشی شکار کرد.

- The hunter bagged two wild ducks.

- پلنگ شکارچی پرتوانی است.

- The tiger is a mighty hunter.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شکارچی

ارجاع به لغت شکارچی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شکارچی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شکارچی

پیشنهاد بهبود معانی