امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

شکم‌پر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دارای شکم پر

فونتیک فارسی

shekampor
صفت
replete, stuffed, having a full stomach

- بوقلمون شکم‌پر روی میز عید شکرگزاری خوشمزه به نظر می‌رسید.

- The stuffed turkey looked delicious on the Thanksgiving table.

- مامانم مرغ شکم‌پر را خیلی خوشمزه می‌پزد.

- My mom cooks stuffed chicken deliciously.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شکم‌پر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شکم‌پر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شکم‌پر

لغات نزدیک شکم‌پر

پیشنهاد بهبود معانی