امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ضمیمه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیوست

فونتیک فارسی

zamime
اسم
enclosure, annex, appendix, attached, enclosed, supplement, attachment, appurtenance, concomitant, tailpiece, addenda, affix, supplementary, inset, incorporated, accompaniment

- هر پاکت حاوی چندین ضمیمه بود.

- Each envelope contained several enclosures.

- لطفاً پاسخ خود را در کروشه ضمیمه کنید.

- Please enclose your answer in square brackets.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ضمیمه

ارجاع به لغت ضمیمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ضمیمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ضمیمه

لغات نزدیک ضمیمه

پیشنهاد بهبود معانی