تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او دختر خود را به نامزدی مرد غریبه درآورد.
- برای آن زن کاملاً غریبه بود.
- آن غریبه نگاه سردی به ما کرد.
- یکی از غرایب عالم وجود
- در آن سفر غرایب زیادی را به چشم خود دیدم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «غریبه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/غریبه