امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

لعنتی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

لعنت‌شده

فونتیک فارسی

la'nati
صفت
confounded, blasted, damnable, accursed, damned, damn, bloody, deuced, fucking, frigging, cotton-picking, goddamned, darn, darned

- از این کلاس‌های لعنتی خسته شده‌ام!

- I am tired of these cotton-picking classes!

- این هوای لعنتی!

- This fucking weather!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لعنتی

ارجاع به لغت لعنتی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لعنتی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لعنتی

لغات نزدیک لعنتی

پیشنهاد بهبود معانی