امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ماندن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

maandan
to remain, to be left, to stay, to last, to wear

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
قدیمی abide
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ماندن

  1. مترادف:
    اقامت گزیدن ماندگار شدن مقیم شدن
  1. مترادف:
    توقف کردن درنگ کردن
  1. مترادف:
    درجا زدن
  1. مترادف:
    خسته شدن فرسوده‌شدن کوفته شدن
  1. مترادف:
    انتظار کشیدن منتظرشدن
  1. مترادف:
    زنده ماندن زیستن عمر کردن
  1. مترادف:
    شبیه بودن شباهت داشتن مانستن
  1. مترادف:
    بیتوته کردن
  1. مترادف:
    دوام آور

ارجاع به لغت ماندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ماندن

لغات نزدیک ماندن

پیشنهاد بهبود معانی