امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ماندگار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پایدار، مانا

فونتیک فارسی

maandegaar
صفت
permanent, staying, lasting, durable, abiding, resident, enduring, persistent, settled

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- نیاکان من از لرستان کوچ کردند و در تهران ماندگار شدند.

- My ancestors migrated from Lorestan and settled in Tehran.

- اثرات ماندگار بیماری همه‌گیر

- the lasting effects of the pandemic
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ماندگار

ارجاع به لغت ماندگار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماندگار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ماندگار

لغات نزدیک ماندگار

پیشنهاد بهبود معانی