امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

متعهد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیماندار

فونتیک فارسی

mota'ahhed
صفت
committed, surety, engaged, wedded to, liable, party to contract or agreement, obligated, dedicated, bound, sponsor

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- امت با ایمان و متعهد

- the communion of the faithful and the committed

- متعهد کردن

- to obligate
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت متعهد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «متعهد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/متعهد

پیشنهاد بهبود معانی