امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

محبوب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

آدم دوست‌داشتنی

فونتیک فارسی

mahboob
اسم
darling, pet, valentine, truelove, lover, minion, mistress, beloved

- محبوب مردم

- minion of the people

- او محبوب توده‌ها بود.

- He was in favor with the masses.
دوست‌داشتنی

فونتیک فارسی

mahboob
صفت
desirable, favorite, beloved, popular, well thought of, favored, dear, lief

- رفتار مداراآمیز او با شاگردانش او را محبوب کرد.

- His lenient treatment of his students made him popular.

- خوراک محبوب من

- my favorite dish
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محبوب

ارجاع به لغت محبوب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محبوب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/محبوب

لغات نزدیک محبوب

پیشنهاد بهبود معانی