امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مشاهده کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نظاره کردن، دیدن

فونتیک فارسی

moshaahede kardan
فعل متعدی
to watch, to observe, to behold, to perceive, to notice, to note, to espy, to see, to descry

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- کارآگاه همه‌ی حرکات مظنون را مشاهده کرد.

- The detective observed the suspect's every move.

- تغییری در قیافه‌ی او مشاهده نکردم.

- I didn't notice any changes in her expression.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مشاهده کردن

ارجاع به لغت مشاهده کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مشاهده کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مشاهده کردن

لغات نزدیک مشاهده کردن

پیشنهاد بهبود معانی