مظفر به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
فاتح، پیروز
فونتیک فارسی
mozaffar
صفت
ادبی
victorious, winning, victor, triumphant
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- ارتش مظفر در شهر رژه رفت.
- The victorious army marched through the city.
- رهبر مظفر جمعیت را مورد خطاب قرار داد و با سخنانی مملو از امید و دلگرمی به آنان انگیزه داد.
- The triumphant leader addressed the crowd, inspiring them with his words of hope and encouragement.
مترادف و متضاد مظفر
- پیروز، پیروزمند، ظفرمند، ظفریافته، غالب، فاتح، فیروزمند، کامیاب ≠ مغلوب، مقهور
ارجاع به لغت مظفر
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «مظفر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مظفر
لغات نزدیک مظفر
- - مظروف
- - مظروف کردن
- - مظفر
- - مظفریت
- - مظلم