امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مقرر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

mogharrar
prescribed, specified, laid down, enjoined, appointed, arranged, arranged, agreed (upon), regular

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مقرر

ارجاع به لغت مقرر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقرر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مقرر

پیشنهاد بهبود معانی