ملکه به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
شهبانو، همسر پادشاه
فونتیک فارسی
malake
اسم
queen, wife of a king, sultana, female sovereign
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- ملکه ویکتوریا
- Victoria Regina
- دوران ملکه الیزابت
- the Elizabethan age
- ملازمین ملکه
- the queen's attendants
صفت راسخ در نفس
فونتیک فارسی
malake
اسم
habit, ingrained knowledge, inculcated thing
- اصول اخلاقی که ملکه شده‌اند.
- Ingrained moral principles.
- عادت‌هایی که ملکه شده‌اند
- ingrained habits
مترادف و متضاد ملکه
- شهبانو، شهربانو ≠ پادشاه
- ملک، قدرت ≠ حال
- صفت، سجیه
ارجاع به لغت ملکه
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «ملکه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ملکه
لغات نزدیک ملکه
- - ملکول شکنی کردن
- - ملکولی
- - ملکه
- - ملکه در حال سلطنت
- - ملکه زنبورها