امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مهیا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حاضر، آماده

فونتیک فارسی

mohayyaa
صفت
prepared, ready, available, equipped, fit, up, mobilized, fitted out, put together, readied, alerted

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- ارتش را برای جنگ مهیا کردن

- to prepare the army for war

- در دسترس قرار دادن، مهیا کردن، برای استفاده آماده کردن

- to make available
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مهیا

ارجاع به لغت مهیا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مهیا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مهیا

لغات نزدیک مهیا

پیشنهاد بهبود معانی