امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

نیمه جان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

در حال مردن

فونتیک فارسی

nimejaan
صفت
half-dead, half-alive, almost-dead, in a bad shape, moribund

- گیاه بعد از روزها بی‌آبی نیمه‌جان شده بود.

- The plant looked half-dead after being left unwatered for days.

- سرباز درحالیکه در اثر جراحات نیمه‌جان شده بود، تلوتلوخوران به داخل کمپ رفت.

- The soldier stumbled into camp, half-dead from his injuries.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت نیمه جان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نیمه جان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نیمه جان

لغات نزدیک نیمه جان

پیشنهاد بهبود معانی