امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پیش‌غذا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

غذایی که قبل از غذای اصلی داده می‌شود

فونتیک فارسی

pish ghazaa
اسم
hors d'oeuvre

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- با کمی پیش غذا شروع می‌کنم.

- I'll start with some hors d'oeuvre.

- یک قوطی کوچک خاویار به‌ عنوان پیش غذا سرو شد.

- A small can of caviar was served as an hors d'oeuvre.

- پیش‌خدمت یک سینی از پیش‌غذاهای لذیذ برای مهمانان آورد.

- The waiter brought out a tray of delicious hors d'oeuvres for the guests.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پیش‌غذا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیش‌غذا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیش‌غذا

پیشنهاد بهبود معانی