امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کامل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بی‌عیب و نقص

فونتیک فارسی

kaamel
صفت
precise, even, finished, direct, ingrained, flawless, peremptory, faultless, sound, perfect, accurate, impeccable, square, self-contained

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- یک فرصت نادر و کامل

- a rare, perfect opportunity

- نوازنده‌ی پیانو تمام و کمال

- a finished piano player
تمام، جامع، درست، محض، تام

فونتیک فارسی

kaamel
صفت
complete, thorough, clear, all-out, unqualified, celestial, supreme, circumstantial, sheer, whole, rank, wall-to-wall, absolute, flat, thoroughgoing, pure, strict, fast, unmitigated, straight, positive, arrant, downright, regular, outright, consummate, crashing, integral, unabridged, full-fledged, full, mature, round, total, entire

- یک دگرگونی کامل

- a thorough change

- یک خوراک کامل

- a full meal
عامیانه square, regular, blooming
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کامل

ارجاع به لغت کامل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کامل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کامل

لغات نزدیک کامل

پیشنهاد بهبود معانی