امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کج به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صدف

فونتیک فارسی

koj
اسم
shell, seashell

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- کج خالی

- empty shell

- جمع کردن کج

- collecting seashell
خمیده، اریب

فونتیک فارسی

kaj
صفت
slanted, tipped, uneven, angular, sidelong, cockeyed, oblique, cocked, lopsided, hooked, slant, bowed, askew, bent, crooked, atilt, skew, wry, crisscross

- میله‌ی کج

- a bent rod

- خط کج

- a crooked line

- بار کج به منزل نمی‌رسد.

- a lopsided load does not reach its destination.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کج

ارجاع به لغت کج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کج

پیشنهاد بهبود معانی