تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- در یک کرد زیر سایهی درختی نشستیم
- اسبها نزدیک یک کرد ایستادند
- کرد وسط یک بیشه است
- قورباغه افتاد توی کرد
- صحیح و سالم به آن سوی رودخانه شنا کرد.
- امواج دو تا از مینها را منفجر کرد.
- کرد عراقی
- کرد و ترک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کرد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کرد