امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کل‌کل کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بگومگو کردن

فونتیک فارسی

kalkal kardan
فعل لازم
عامیانه to spar, to argue

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- این دو دوست در مورد فیلم‌های مورد علاقه‌شان با هم کل‌کل می‌کردند.

- The two friends would spar playfully about their favorite movies.

- آن‌ها اغلب در طول جلسات تمرینی خود با هم کل‌کل می‌کردند.

- They would often spar during their training sessions.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کل‌کل کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کل‌کل کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کل‌کل کردن

لغات نزدیک کل‌کل کردن

پیشنهاد بهبود معانی