امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کهنه کار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دارای سابقه و تجربه‌ی طولانی

فونتیک فارسی

kohnekaar
صفت
veteran, confirmed, old hand, old, old-time, experienced, old-timer, chronic, inveterate, seasoned, (informal) old pro

- سیاستمدار کهنه‌کار

- a veteran politician

- کهنه‌کار بودن

- to have much experience, to be an old hand (in some work), to be seasoned
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کهنه کار

ارجاع به لغت کهنه کار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کهنه کار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کهنه کار

لغات نزدیک کهنه کار

پیشنهاد بهبود معانی