Clean Slate
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
حساب پاک، بدون سوء سابقه، سابقه‌ی خوب، پرونده‌ی بی‌عیب‌و‌نقص، آغاز دوباره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او را به‌دلیلِ سابقه‌ی خوبش استخدام کردم.
- احساس می‌کردم می‌توانم دوباره از نو شروع کنم.
مترادف و متضاد clean slate
-
noun new startSynonyms: clean hands, clean sweep, clear conscience, fresh start, new beginning, square one, tabula rasa
ارجاع به لغت clean slate
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «clean slate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/a-clean-slate
لغات نزدیک clean slate
- - clean out
- - clean room
- - clean slate
- - clean up
- - clean up after