امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abased

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    abases
  • وجه وصفی حال:

    abasing

معنی

adjective
سرافکنده، خوار، پست‌شده، زبون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abased

  1. verb Cause to feel shame; hurt the pride of
    Synonyms: humiliated, degraded, humbled, mortified, sunk, reduced, maligned, lowered, chagrined, demeaned, downgraded, dishonored, cowered, debased
    Antonyms: extolled, exalted, dignified, respected, honored, cherished

ارجاع به لغت abased

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abased» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abased

لغات نزدیک abased

پیشنهاد بهبود معانی