امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Abbreviation

    əˌbriːviˈeɪʃn əˌbriːviˈeɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      abbreviations

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    مخفف، خلاصه، کوته‌نوشت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The abbreviation for the United States of America is USA.
    - مخفف ایالات متحده‌ی آمریکا USA است.
    - This is an abbreviation of the original story.
    - این خلاصه‌ای از داستان اصلی است.
    - The doctor used abbreviations to write the prescription.
    - دکتر از کوته‌نوشت‌ها برای نوشتن نسخه استفاده کرد.
    noun uncountable
    کوته‌سازی، مخفف‌سازی، تلخیص
    - the abbreviation of Christmas into Xmas
    - کوته‌سازی "Christmas" به "Xmas"
    - the abbreviation of kilogram into kg
    - مخفف‌سازی "kilogram" به "kg"
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد abbreviation

    1. noun something shortened
      Synonyms: abridgement, abstract, abstraction, clipping, compendium, compression, condensation, contraction, digest, outline, precis, reduction, sketch, summary, syllabus, synopsis
      Antonyms: augmentation, enlargement, expansion, extension, increase

    ارجاع به لغت abbreviation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «abbreviation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abbreviation

    لغات نزدیک abbreviation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی