امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abhor

əbˈhɔːr / / æb- əbˈhɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    abhorred
  • شکل سوم:

    abhorred
  • سوم‌شخص مفرد:

    abhors
  • وجه وصفی حال:

    abhorring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal
تنفر داشتن، نفرت داشتن، متنفر بودن، بیزار بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- She abhors hunting animals.
- او از شکار حیوانات نفرت دارد.
- I abhor the smell of garlic.
- من از بوی سیر بیزارم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abhor

  1. verb regard with contempt or disgust
    Synonyms: abominate, be allergic to, be down on, be grossed out by, despise, detest, hate, have no use for, loathe, scorn
    Antonyms: admire, adore, approve, cherish, desire, enjoy, like, love, relish

ارجاع به لغت abhor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abhor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abhor

لغات نزدیک abhor

پیشنهاد بهبود معانی