امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Abkhazia

    æbˈkeɪziə æbˈkeɪziə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    آبخاز، آبخازیا، آبخازستان، جمهوری آبخازستان (منطقه‌ای خودگردان در غرب گرجستان و کرانه‌ی شرقی دریای سیاه)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The economy of Abkhazia relies heavily on tourism and agriculture.
    - اقتصاد آبخازیا به‌شدت به گردشگری و کشاورزی وابسته است.
    - Many tourists visit Abkhazia to enjoy its beautiful Black Sea coastline.
    - بسیاری از گردشگران برای لذت بردن از سواحل زیبای دریای سیاه به آبخاز سفر می‌کنند.
    - Abkhazia declared independence from Georgia in the early 1990s.
    - آبخازستان در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ از گرجستان اعلام استقلال کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد Abkhazia

    1. noun a region located on the eastern coast of the Black Sea, primarily within the borders of Georgia

    ارجاع به لغت Abkhazia

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «Abkhazia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abkhazia

    لغات نزدیک Abkhazia

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی