امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Able-bodied

ˌeɪblˈbɒdid ˌeɪblˈbɒdid
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خوش‌بنیه، قوی، سالم و آماده، دارای جسم توانا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- All able-bodied young men were called for military service.
- همه جوانان خوش‌بنیه (توانمند) به خدمت نظام فراخوانده شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد able-bodied

  1. adjective physically strong and capable
    Synonyms: firm, fit, hale, hardy, healthy, hearty, lusty, powerful, robust, staunch, stout, strapping, sturdy, vigorous
    Antonyms: delicate, infirm, weak

ارجاع به لغت able-bodied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «able-bodied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/able-bodied

لغات نزدیک able-bodied

پیشنهاد بهبود معانی