امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abscess

ˈæbses ˈæbses
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    abscesses

معنی

noun verb - intransitive
ورم چرکی، ماده، دمل، آبسه، دنبل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abscess

  1. noun swelling
    Synonyms: boil, carbuncle, pustule, ulcer

ارجاع به لغت abscess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abscess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abscess

لغات نزدیک abscess

پیشنهاد بهبود معانی