امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abutting

American: əˈbətɪŋ British: əˈbʌtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
مجاور، هم‌مرز، همسایه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abutting

  1. verb Lie adjacent to another or share a boundary
    Synonyms: adjoining, joining, touching, meeting, bordering, butting, verging, terminating, marching, neighboring, projecting, edging, bounding

ارجاع به لغت abutting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abutting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abutting

لغات نزدیک abutting

پیشنهاد بهبود معانی