امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Accommodating

əˈkɑːmədeɪt̬ɪŋ əˈkɒmədeɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    accommodated
  • شکل سوم:

    accommodated
  • سوم‌شخص مفرد:

    accommodates
  • صفت تفضیلی:

    more accommodating
  • صفت عالی:

    most accommodating

معنی

adjective
تطبیق، موافقت، جا، منزل، مناسب، خوش‌محضر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accommodating

  1. adjective willing to help
    Synonyms: considerate, cooperative, friendly, generous, handy, helpful, hospitable, kind, neighborly, obliging, on deck, on tap, polite, unselfish, user friendly
    Antonyms: alienating, disobliging, estranged

ارجاع به لغت accommodating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accommodating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/accommodating

لغات نزدیک accommodating

پیشنهاد بهبود معانی