امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Accouterment

American: əˈkuːtərmənt British: əˈkuːtərmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    accouterments

توضیحات

این لغت به‌صورت accoutrement نیز نوشته می‌شود.

این لغت معمولاً به‌صورت جمع (=accoutrements/accouterments) می‌آید.


معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
هر آنچه موردنیاز است، لباس، وسایل، ملزومات، اسباب، تجهیزات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- You will need sleeping bags and other accouterments for camping.
- برای کمپینگ به کیسه‌خواب و وسایل دیگر نیاز خواهید داشت.
- the accoutrements of war
- تجهیزات جنگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accouterment

  1. noun Things needed for a task, journey, or other purpose.
    Synonyms: Often used in plural: apparatus, equipment, gear, material, materiel, outfit, paraphernalia, rig, tackle, thing, turnout
  2. noun Clothing that is worn or carried, but not part of your main clothing
    Synonyms: accessory, catering, accoutrement, chandlery
  3. adverb
    Synonyms: resupply

ارجاع به لغت accouterment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accouterment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/accouterment

لغات نزدیک accouterment

پیشنهاد بهبود معانی