امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Achilles' Heel

    əˈkɪlizˈhiːl əˈkɪliːzhiːl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun phrase countable
    نقطه‌ضعف، نقطه‌ی حساس، پاشنه‌ی آشیل، نقطه‌ی جراحت‌پذیر، نقطه زخم‌پذیر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Greed is the Achilles' heel of many rich people.
    - طمع، نقطه‌ضعف بسیاری از پولداران است.
    - Maths has always been my Achilles heel.
    - ریاضی همیشه نقطه‌ضعف من بوده است.
    - The team's offense is their Achilles' heel
    - پاشنه آشیل تیم، حمله‌ی آن است.
    - You're my Achilles heel.
    - شما نقطه ضعف من هستید.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد achilles' heel

    1. noun vulnerable point
      Synonyms: chink in the armor, damaging weakness, defect, failing, flaw, foible, frailty, handicap, heel of Achilles, susceptibility, tender spot, vulnerability, weak link, weakness, weak spot

    ارجاع به لغت achilles' heel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «achilles' heel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/achilles-heel

    لغات نزدیک achilles' heel

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی