امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Acidify

əˈsɪdɪfaɪ əˈsɪdɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    acidified
  • شکل سوم:

    acidified
  • سوم‌شخص مفرد:

    acidifies
  • وجه وصفی حال:

    acidifying

معنی

adverb
اسید کردن، ترش کردن، حامض کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acidify

  1. verb Turn acidic
    Synonyms: alkalize, acetify, sour, acidulate, chlorinate, hydrate, hydrogenate, hydroxylate, isomerize, phosphatize, polymerize
    Antonyms: alkalize
  2. noun
    Synonyms: borate, carbonate, nitrate, sulfate, sulfonate

ارجاع به لغت acidify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acidify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acidify

لغات نزدیک acidify

پیشنهاد بهبود معانی