امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Activator

American: ˈæktəˌvetər British: ˈæktɪveɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
فعال‌ساز، کنشورساز (شخص یا چیزی که ماشین یا فعل و انفعال و غیره را به کار می‌اندازد)
noun
شیمی آغازگر (مادهای که فعل و انفعال شیمیایی را آغاز یا تسریع می‌کند )
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد activator

  1. noun (biology) any agency bringing about activation; a molecule that increases the activity of an enzyme or a protein that increases the production of a gene product in DNA transcription
    Antonyms: inhibitor

ارجاع به لغت activator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «activator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/activator

لغات نزدیک activator

پیشنهاد بهبود معانی