امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Adhesive

    ədˈhiːsɪv ədˈhiːsɪv
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      adhesives

    • صفت تفضیلی:

      more adhesive

    • صفت عالی:

      most adhesive

    معنی

    noun adjective
    چسبنده، چسبیده، چسب‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد adhesive

    1. adjective sticking
      Synonyms: adherent, adhering, agglutinant, attaching, clinging, clingy, gelatinous, glutinous, gooey, gummed, gummy, holding, hugging, mucilaginous, pasty, resinous, sticky, tenacious, viscid, viscous, waxy
      Antonyms: inadhesive, loose, open, separated, unattachable

    ارجاع به لغت adhesive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «adhesive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adhesive

    لغات نزدیک adhesive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی