امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Adulthood

ˈædʌlthʊd / / əˈdʌlt- ˈædʌlthʊd / / əˈdʌlt-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بزرگسالی، سن قانونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adulthood

  1. noun The period of time in your life after your physical growth has stopped and you are fully developed
    Synonyms: maturity, grown-upness, manlihood

ارجاع به لغت adulthood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adulthood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adulthood

لغات نزدیک adulthood

پیشنهاد بهبود معانی