امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Advancement

ədˈvænsmənt ədˈvɑːnsmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    advancements

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
پیشرفت، ترقی، ترفیع، پیش قسط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the advancement of learning
- پیشرفت دانش
- his rapid advancement as an army officer
- ترقی سریع او به عنوان یک افسر ارتش
noun countable uncountable
حقوق سهم‌الارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می‌دهند،
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد advancement

  1. noun promotion, progress
    Synonyms: advance, amelioration, betterment, elevation, gain, growth, headway, improvement, preference, preferment, prelation, rise, upgrading
    Antonyms: cessation, decline, descent, downfall, regression, retreat, retrogression, stoppage
  2. noun forward movement
    Synonyms: advance, anabasis, gain, headway, march, progress, progression
    Antonyms: cessation, decline, descent, halt, retreat, retrogression, return, reversion, stop, stoppage

ارجاع به لغت advancement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «advancement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advancement

لغات نزدیک advancement

پیشنهاد بهبود معانی