امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Advertiser

ˈædvərtaɪzər ˈædvətaɪzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    advertisers

معنی

noun
آگاهی‌دهنده ،اعلان‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد advertiser

  1. noun Someone whose business is advertising
    Synonyms: adman, dealer, merchant, peddler, hawker, sponsor, promoter, advertizer, pitchman, huckster

لغات هم‌خانواده advertiser

ارجاع به لغت advertiser

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «advertiser» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advertiser

لغات نزدیک advertiser

پیشنهاد بهبود معانی