امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Advocacy

    ˈædvəkəsi ˈædvəkəsi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    مدافعه، دفاع، وکالت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - environmental advocacy groups
    - گروه‌های هوادار حفاظت محیط زیست
    - his advocacy of reform policies
    - پشتیبانی او از سیاست‌های اصلاحی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد advocacy

    1. noun support for an idea or cause
      Synonyms: advancement, aid, assistance, backing, campaigning for, championing, defense, encouragement, justification, pleading for, promotion, promulgation, propagation, proposal, recommendation, upholding, urging
      Antonyms: attack, opposition, protest

    لغات هم‌خانواده advocacy

    ارجاع به لغت advocacy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «advocacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advocacy

    لغات نزدیک advocacy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی