معنی aerospace به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈeroʊspeɪs ˈeərəʊspeɪs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مربوط به هوافضا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The aerospace industry is developing new technologies for space exploration.

- صنعت هوافضا در حال توسعه‌ی فناوری‌های جدید برای کاوش فضایی است.

- Aerospace engineering requires a strong understanding of physics and mathematics.

- مهندسی هوافضا به درک قوی از فیزیک و ریاضیات نیاز دارد.

- aerospace engineer

- مهندس هوافضا

noun

هوافضا

- My dream job is to work in aerospace and help design spacecraft that can travel to other planets.

- شغل رؤیایی من کار در هوافضا و کمک به طراحی فضاپیماهایی است که می‌توانند به سیارات دیگر سفر کنند.

- Working in aerospace requires a deep understanding of physics and engineering principles.

- کار در هوافضا مستلزم درک عمیق فیزیک و اصول مهندسی است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت aerospace

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «aerospace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aerospace

لغات نزدیک aerospace

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی