امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Afterbirth

ˈæftərbɜːrθ ˈɑːftəbɜːθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جفت، مشیمه، جنین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد afterbirth

  1. noun
    Synonyms: heam (afterbirth of a beast), placenta, secundines

ارجاع به لغت afterbirth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «afterbirth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/afterbirth

لغات نزدیک afterbirth

پیشنهاد بهبود معانی