امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

AI

ˌeɪ ˈaɪ ˌeɪ ˈaɪ ˌeɪ ˈaɪ ˌeɪ ˈaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation
تکنولوژی کامپیوتر (AI) هوش مصنوعی (مطالعه‌ی این که چگونه رایانه‌ها را می‌توان وادار به کارهایی کرد که درحال حاضر انسان‌ها آن‌ها را صحیح یا بهتر انجام می‌دهند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Chat GPT is a powerful AI tool that can generate human-like responses.
- Chat GPT یک ابزار هوش مصنوعی قدرتمند است که می‌تواند پاسخ‌های انسان‌گونه تولید کند.
- The Fast Dictionary uses AI to generate sample sentences.
- Fast Dictionary برای تولید نمونه‌جمله‌ها از هوش مصنوعی استفاده می‌کند.
- Some experts predict that AI will eventually surpass human intelligence.
- برخی کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که هوش مصنوعی در نهایت از هوش انسانی پیشی خواهد گرفت.
- Companies are investing heavily in AI to gain a competitive edge in the marketplace.
- شرکت‌ها به‌منظور به دست آوردن مزیت رقابتی در بازار، سرمایه‌گذاری زیادی روی هوش مصنوعی انجام می‌دهند.
noun countable
جانورشناسی (ai) تنبل سه‌‌انگشتی
- The ai is one of the slowest mammals in the world.
- تنبل سه‌انگشتی یکی از کندترین پستانداران جهان است.
- The ai is found in the rainforests of Central and South America.
- تنبل سه‌انگشتی در جنگل‌های بارانی آمریکای مرکزی و جنوبی یافت می‌شود.
abbreviation
لاتین (AI) (ad interim) موقتاً، به‌طور موقت، موقتی
- The committee decided to appoint a chairperson AI to oversee the upcoming meeting.
- کمیته تصمیم گرفت تا یک رئیس را به‌طور موقت برای نظارت بر جلسه‌ی آتی تعیین کند.
- The CEO appointed the CFO AI.
- مدیرعامل، مدیرمالی را به‌طور موقت منصوب کرد.
- AI manager
- مدیر موقت
abbreviation
پزشکی (AI) (Artificial Insemination) تلقیح مصنوعی
- AI technology has revolutionized the field of animal husbandry.
- فناوری تلقیح مصنوعی حوزه‌ی دامپروری را متحول کرده است.
- AI is a cost-effective and efficient method for breeding animals.
- تلقیح مصنوعی روشی مقرون‌به‌صرفه و کارآمد برای زادولد حیوانات است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد AI

  1. noun The introduction of semen into the oviduct or uterus by some means other than sexual intercourse
    Synonyms: artificial-insemination
  2. noun A sloth that has three long claws on each forefoot and each hindfoot
    Synonyms: three-toed sloth, Bradypus tridactylus
  3. noun The branch of computer science that deal with writing computer programs that can solve problems creatively
    Synonyms: artificial intelligence
  4. noun An agency of the United States Army responsible for providing timely and relevant and accurate and synchronized intelligence to tactical and operational and strategic level commanders
    Synonyms: Army Intelligence

ارجاع به لغت AI

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «AI» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ai

لغات نزدیک AI

پیشنهاد بهبود معانی