امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Allergic

əˈlɜrːdʒɪk əˈlɜːdʒɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
وابسته به حساسیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adjective
مبتلا به آلرژی، آزیری
adjective
(گفتاری) گریزان، بیزار از، متنفر، دارای حساسیت به
- allergic to study
- بیزار از مطالعه
- to be allergic to
- حساسیت داشتن به
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد allergic

  1. adjective having a reaction to food, material, etc.
    Synonyms: affected, averse to, dyspathetic, hypersensitive, immune sensitive, sensitive, sensitized, susceptible

ارجاع به لغت allergic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «allergic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/allergic

لغات نزدیک allergic

پیشنهاد بهبود معانی