امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Allusive

    əˈluːsɪv əˈluːsɪv
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adjective
    اشاره‌ای، اشارتی، اشاره‌دار، اشاره‌کننده، کنایه‌دار، رمزی، وابسته به ایما و اشاره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    adjective
    دارای ایما و اشاره، تلمیحی، تلویحی، تلمیح‌آمیز
    - The poetry of Hafez is allusive.
    - شعر حافظ کنایی است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد allusive

    1. adjective Tending to bring a memory, mood, or image, for example, subtly or indirectly to mind
      Synonyms: connotative, evocative, impressionistic, reminiscent, suggestive, allusory, implicational, implicatory

    ارجاع به لغت allusive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «allusive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/allusive

    لغات نزدیک allusive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی