امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Alone

əˈloʊn əˈləʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more alone
  • صفت عالی:

    most alone

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
تنها، یکتا، فقط، صرفاً، محض ...

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He lives alone.
- او تنها زندگی می‌کند.
- The hut stood alone in the forest.
- کلبه‌ای که تک و تنها در جنگل قرار داشت.
- The box alone weighs ten kilograms.
- جعبه به‌تنهایی ده کیلو وزن دارد.
- He alone is responsible.
- فقط او مسئول است.
- He acted alone.
- او به‌تنهایی عمل کرد.
- Let the child alone; he is not bothering you!
- بچه را ول کن؛ او که با تو کاری ندارد!
- He doesn't even have a penny, let alone a house!
- آهی در بساط ندارد، چه رسد به خانه و زندگی!
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alone

  1. adjective separate; apart
    Synonyms: abandoned, batching it, by itself/oneself, companionless, deserted, desolate, detached, forlorn, forsaken, friendless, hermit, individual, in solitary, isolated, lone, lonely, lonesome, me and my shadow, me myself and I, onliest, only, on one’s own, shag, single, sole, solitary, solo, stag, traveling light, unaccompanied, unaided, unassisted, unattached, unattended, unescorted, unmarried, widowed
    Antonyms: together
  2. adjective to the exclusion of; unique
    Synonyms: incomparable, matchless, peerless, singly, singular, solely, unequalled, unique, unmatched, unparalleled, unrivaled, unsurpassed

Collocations

Idioms

  • go it alone

    به‌تنهایی عمل کردن، تنها انجام دادن یا معتقد بودن

  • let alone

    به حال خود گذاشتن، اذیت نکردن، مزاحم نشدن

    چه رسد به اینکه

ارجاع به لغت alone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alone

لغات نزدیک alone

پیشنهاد بهبود معانی