معنی aluminium به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌæləˈmɪniəm ˌæləˈmɪniəm

توضیحات

نماد: Al

عدد اتمی: 13

جرم اتمی: 26.982

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی آمریکایی: aluminum

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

انگلیسی بریتانیایی شیمی عنصر شیمیایی آلومینیوم، عنصر آلومینیوم، فلز آلومینیوم

لیست لغات شیمی در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Aluminium is known for its resistance to corrosion.

- آلومینیوم به‌دلیل مقاومت در برابر خوردگی شناخته‌ شده است.

- The can is made of recycled aluminium.

- این قوطی از آلومینیوم بازیافتی ساخته شده است.

- Scientists discovered aluminum in the early 19th century.

- دانشمندان در اوایل قرن نوزدهم آلومینیوم را کشف کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aluminium

noun a chemical element that is a light, silver-colored metal, used especially for making cooking equipment and aircraft parts

ارجاع به لغت aluminium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «aluminium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aluminium

لغات نزدیک aluminium

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار