امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ambulant

ˈæmbjələnt ˈæmbjələnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
گردنده، سیار، متحرک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ambulant

  1. adjective Able to walk about
    Synonyms: ambulatory

ارجاع به لغت ambulant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ambulant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ambulant

لغات نزدیک ambulant

پیشنهاد بهبود معانی