امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Amplitude

ˈæmplətuːd ˈæmplɪtjuːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    amplitudes

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
دامنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
noun
فزونی، دامنه، فراخی، فراوانی، استعداد، میدان نوسان، فاصله زیاد، دامنه، بزرگی، درشتی، انباشتگی، سیری، کمال
- Sound waves are measured by their amplitude.
- امواج صدا را از طریق دامنه‌ی نوسان آن‌ها می‌سنجند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amplitude

  1. noun Great extent, amount, or dimension
    Synonyms: bulk, magnitude, mass, size, volume, commodiousness, muchness, ultrasound
  2. noun The quality or state of being large in amount, extent, or importance
    Synonyms: bigness, greatness, largeness, bountifulness, magnitude, sizableness, size, formidableness, impletion, bounty, mightiness, overfullness

Collocations

ارجاع به لغت amplitude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amplitude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amplitude

لغات نزدیک amplitude

پیشنهاد بهبود معانی